چکیده
در ايران نرخ مرگومير به ازاي هر صد هزار نفر جمعيت، 8/35 نفر ميباشد به گونهاي كه تصادفات ترافيكي در ايران بهعنوان سومين علت مرگومير معرفيشده كه ميزان آن تقريباً 5 برابر ميانگين جهاني است. گام اول در جهت كاهش سوانح جادهاي شناخت عوامل موثر در وقوع تصادفات است. اين شناخت با انجام تحليلها و به صورت پيشرفتهتر با مدلسازي متغيرهاي موثر در وقوع تصادفات امكانپذير است.
در اين پژوهش سعي بر اين است كه عوامل وقوع تصادفات، با تاكيد بر نقش مدلسازي تصادفات، شناسايي گردند. در اين راستا، مدلهاي تصادفات و آزمون همبستگي براي دو دسته از اطلاعات مورد بررسي قرار گرفتهاند. دسته اول اطلاعات كلي همه محورها و دسته دوم اطلاعات قطعات كوچك محورهايي است كه جزئيات طرح هندسي آنها مشخص است. در دسته اول مدل سازي ابتدا روابط موجود در آييننامه ايمني راهها (HSM)، براي ايران اعتبارسنجي شده است. سپس با مدلسازيهاي مختلف، شامل ايده گرفتن از روابط اين آييننامه، مدلهاي رگرسيون خطي با ادغام راههاي اصلي و بزرگراهها با متغير كمكي، مدلهايي با وارد كردن متغيرهاي ترافيكي، عاملسازي متغيرهاي همبسته و به كاربردن مدلهاي رگرسيون خطي تعميميافته، روندمدلسازي بهبود يافته است. در نهايت مناسبترين مدل براي اين دادهها، مدل رگرسيون خطي اصلاحي ادغامي، با وارد كردن دادههاي ترافيكي و به كار بردن اطلاعات بزرگراهها و راه اصلي به صورت همزمان با در نظر گرفتن متغير كمكي، انتخاب گرديده است. در اين مدل متوسط ترافيك روزانه در سال، طول محورها، درصد فاصله غير مجاز در راههاي اصلي و بزرگراهي و درصد سرعت غير مجاز در بزرگراهها، به عنوان موثرترين متغيرها در وقوع تصادفات نقش داشتهاند. در ادامه، محورهاي حادثهخيز با توجه به دو شاخص فراواني تصادفات و شاخص همسنگ خسارت مالي، شناسايي گرديدهاند. در دسته دوم مدل سازي، جهت بررسي عوامل هندسي موثر در وقوع تصادفات، جزئيات طرح هندسي اين محورها مانند ويژگيهاي قوس افقي، ويژگيهاي قوس قائم، توپوگرافي نوع منطقه، تعداد دسترسيها و ...، در قطعاتي به طول 5 كيلومتر از اين محورها، جمعآوري و با مدلسازي دادهها با مدلهاي خطي و خطي تعميميافته، مناسبترين مدل انتخاب گرديده است. مدل خطي تعميميافته پوآسون با پارامترهاي عامل ويژگيهاي قوس قائم، با متغيرهاي تعداد قوس قائم و متوسط اختلاف شيب قوس قائم و متوسط اختلاف شيب كل، و عامل نوع منطقه، با متغيرهاي وجود كوهستان و متوسط شيب طولي زمين و تپهماهور منطقه با توجه به متوسط شيب طولي، به عنوان قابلقبول ترين مدل، انتخاب گرديده است. جهت كاهش عوامل وقوع تصادفات در فصل پاياني اين پژوهش راهكارها و پيشنهاداتي متناسب با مدلها و تحليلهاي صورت گرفته مطرح شده است.
كلمات كليدي: مهندسي ايمني، رگرسيون خطي، رگرسيون غير خطي، مدل HSM، رگرسيون خطي تعميميافته، عاملسازي، محورهاي حادثهخيز