چکیده:
امروزه به دليل گسترش روزافزون استفاده از خودروي شخصي و بروز مشكلات ترافيكي در كلانشهرها، توجه و استفاده از سياستهاي مديريت تقاضا گسترش يافته است. يكي از اين سياستها كه در برخي از شهرهاي دنيا اجرا شده و داراي نتايج مطلوب در جهت كاهش حجم ترافيك بوده است، سياست قيمتگذاري محدوده است. اين سياست مانند كمربندي فرضي در اطراف محدوده موردنظر اجرا ميشود و افرادي كه قصد ورود با خودروي شخصي به اين محدوده را دارند بايد عوارضي را پرداخت نمايند. در اين پژوهش تأثير اين سياست بر الگوي رفتاري شهروندان در محدوده مركزي شهر اصفهان با استفاده از مدلهاي فعاليتمبنا بررسي ميشود. مدلهاي فعاليتمبنا نسبت به مدلهاي سفرمبنا در بررسي سياستهاي مديريت تقاضا توانايي بيشتري دارند اما در بسياري از موارد، استفاده از مدلهاي سفرمبنا در اولويت قرار گرفته است. دادههاي مورد استفاده در اين پژوهش بر اساس اطلاعات به دست آمده از مصاحبه شهروندان در سال 1394 است. در اين مصاحبه علاوه بر اطلاعات فردي و سفر افراد در مورد اعمال سياست قيمتگذاري محدوده نيز سؤالاتي مطرح شده است. مدلسازيهاي انجام گرفته به دو بخش تقسيم ميشوند. در بخش اول بر اساس روش رجحان آشكار شده مدلهاي مربوط به الگوهاي فعاليت افراد و انتخاب زمان شروع سفر و انتخاب وسيله و در بخش دوم بر اساس روش رجحان بيانشده مدلهاي مربوط به تأثير سياست قيمتگذاري بر تغيير مقصد، تغيير زمان شروع سفر، خريد مجوز و تغيير وسيله سفر از خودروي شخصي به سه طريقه جايگزين معرفي شده، ساخته ميشود. در نتايج استخراج شده از اين مدلسازيها، چگونگي الگوهاي رفتاري افراد شامل تغيير مقصد، تغيير زمان سفر، خريد مجوز يا تغيير وسيله بر اساس سن، جنسيت، شغل، تحصيلات، سطح رفاه مالي، قيمت محدوده و نحوه ارتباط افراد با محدوده ( ساكن محدوده، شاغل در محدوده و ...) مشخص ميشود. اين نتايج نشان ميدهد چه عواملي در انتخاب هر يك از گزينههاي مطرح در صورت اعمال سياست قيمتگذاري محدوده نقش دارد. از حدود 42% افرادي كه با خودروي شخصي سفر ميكنند، 20% در ساعتهاي عدم اعمال طرح سفر ميكنند و 11% نيز با شروع طرح قيمتگذاري محدوده مقصد سفر يا زمان شروع سفر خود را تغيير ميدهند، لذا درنهايت حدود 11% باقيمانده مشمول اعمال طرح قيمتگذاري محدوده ميشوند. بازه انتخابي مراجعهكنندگان به محدوده قبل از اعمال طرح جهت شروع سفر، 13-16 است. اين افراد در مواجهه با اعمال سياست قيمتگذاري محدوده، با احتمال بيشتري مقصدشان را تغيير ميدهند. ساكنان در محدوده تمايل به تغيير زمان شروع سفر يا سفر با طريقه غير موتوري دارند و از بين شاغلان در محدوده، افرادي كه داراي شغل فروشندگي هستند مجوز خريداري نميكنند و تمايل به تغيير طريقه به غيرموتوري دارند اين در حالي است كه كارمندان يا معلمان تمايل به استفاده از طريقه همگاني دارند.